مهرداد

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

به ده شیوه بچه ها را به درستی درک نمی کنیم.

30 فروردین 1396 توسط نيره مظفري

به ده شیوه بچه هارا به درستی درک نمی کنیم

1-ما از بچه ها ا نتظار داریم پیش از کسب آمادگی بتوانند کارها را انجام دهند.

ما از فرزندمان می خواهیم که ساکت باشد، به کودک دو ساله مان می گوییم آرام بنشیند و ازبچه چهارساله مان توقع داریم اتا قش را تمیز کند.درهمه این موارد ما غیرواقعی عمل می کنیم.ما خواسته هایی داریم که کودک نمی تواند آن ها را بر آورده کند و ما با رفتارمان زمینه را برای شکست مکرر او آماده می کنیم . خلاصه این که ما از بچه ها می خواهیم کارهای متناسب با سنشان  را انجام ندهند.                          

2-وقتی کودکی نمی تواند خواسته ما را بر آورده کند، ناراحت می شویم .                                                                                                                                                   

یک کودک فقط می تواند کارهایی را انجام دهد که توانایی آن را دارد.اگر کودکی نمی تواند بعضی از کارهایی را که ما از او انتظار داریم انجام دهد،این غیر منصفانه و غیر واقعی خواهد بدود که انتظاری بیش از توانایی اش داشته باشیم.یادمان باشد عصبانی شدن ما نیز فقط کارها را خراب می کند.انتظار بیش از توانایی ، غیر واقعی و مضر است.

3-ما به انگیزه های بچه ها اعتماد نداریم. 

اگر کودکی نتواند خواست های ما را بر آورده سازد،به جای این که از دیدگاه کودک به موقعیت نگاه کنیم تا بتوانیم حقیقت مطلب را دریابیم ، تصور می کنیم که او به خواست ما بی اعتنایی کرده است.در واقع کودک بی اعتنا ممکن است مریض،خسته یا گرسنه باشد،احساس درد کند،آسیب بدنی یا هیجانی دیده باشد یا با یک عامل پنهانی مثل حساسیت غذایی درگیر بیاشد.با وجود این ،ما همه این احتمالات را نادیده می گیریم و به بد ترین شکل درباره شخصیت  کودک فکر می کنیم.

4-ما اجازه نمی دهیم تا بچه ها بچگی کنند.

به هر شکل ما دوران کودکی خود را فراموش کرده ایم و توقع داریم کودکان به جای این که متناسب با مقتضیات سنشان عمل کنند، مانند بزرگسالان رفتار نمایند.بچه سالم ممکن است نامنظم؛شلوغ و هیجانی باشد و مدتی کوتاه به موضوعی توجه کند. این ها به هیچ وجه مشکل نیستند،بلکه در واقع ویژگی های یک بچّه طبیعی اند.در عوض خواست ما که انتظار رفتاری بی عیب و نقص از بچه ها داریم،غیر طبیعی است.                                                                                  

5-ما وارونه عمل می کنیم.

ما انتظار داریم و از بچه ها می خواهیم که خواست های ما را بر آورده کنند،مثلاً آرام باشند،خواب منظم داشته باشند،از دستور های ما اطاعت کنند و… به جای اینکه نقش والدینی خود را برای تأمین نیاز های فرزندانمان بپذیریم،توقع داریم فرزندانمان از ما حرف شنوی داشته باشند.ما آن قدر روی خواست های بر آورده نشده و ناکامی های خودمان تأکید می کنیم که فراموش می کنیم آن ها بچه اند و نیاز های خودشان را دارند.

6-وقتی بچه ها مرتکب اشتباه می شوند،ما آن ها را سرزنش کرده ،از آن ها انتقاد می کنیم.

بچه ها تجربه کمی از زندگی دارند و به ناچار مرتکب اشتباه می شوند.اشتباهات،بخش طبیعی یادگیری در هر دوره سنی محسوب می شوند.ما به جای درک کردن و کمک به کودک،او را بسرزنش می کنیم،گویی او باید بتواند همه چیز رابرای اولین بار و به شکل کامل یاد بگیرد. انسان ها اشتباه می کنند و اشتباه بچه ها اجتناب ناپذیر است.

7-ما فراموش کرده ایم که شماتت و انتقاد بیش از حد پچه آسیب هایی به کودک وارد می کند.

بسیاری از والدین می دانند که تنبیه بدنی کاری نادرست و زیان آور است. با وجوداین بسیاری از ما فراموش کرده ایم که چگونه الفاظ آزار دهنده،فحش دادن و سرزنش کردن می تواند این باور را به کودک القا کند که او خطا کار است.

8-ما معجزه محبت کردن را فراموش کرده ایم.

به جای محبت کردن به بچه ها،دادن عزت نفس و اطمینان به آن ها ، بغل کردن کودکان و افزایش احساس امنیت استفاده از الفاظ محبت آمیز، در چرخه ای معیوب از سرزنش و بدرفتاری گرفتارشده ایم.

9-ما فراموش کرده ایم که عمل ما قوی ترین درس برای بچه هاست.

این جمله درست است که بچه ها آن چه را ما انجام می دهیم یاد می گیرند، نه آنچه را که می گوییم،. والدینی که فرزند خود را تنبیه می کننداما می گویند:تنبیه غلط است،در حقیقت می آموزندکه تنبیه حداقل  برای صاحبان قدرت درست است.والدینی که با آرامش مشکلات را حل می کنند،به فرزندانشان می آموزندکه چگونه در بزرگسالی افرادی آرام باشند .رویارویی با مسائل روزمره بهترین فرصت برای آموزش ارزش ها ستیزی را هنگامی که بچه هادر زندگی واقعی با موقعیت هارو به رو شوند،بهتر یاد می گیرند.

10-ما فقط رفتار آشکار کودکان را می بینیم و از نیت خیر و عشق و علاقه درونی آن ها بی خبریم.

وقتی رفتار کودکی ما را نا امید می کند،باید قبل از دست زدن به هر کاری فرض کنیم(این بهترین کار بود).باید تصور کنیم کار کودک  درست بوده و با توجه به جمیع شرایط(درونی و بیرونی) و باعنایت به تجربیات زندگی اش به بهترین شکل ممکن عمل کرده است.اگر ما همیشه درباره فرزندانمان خوب فکر کنیم،آن ها آزاد خواهند بود نهایت سعی خود را بکنند.اگر فقط مهر بورزیم،محبت دریافت خواهیم کرد. 

مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: بچه ها

موضوعات: بچه ها لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مهرداد

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • گم شده ها
  • امام زمان
  • خنده
  • کودک آزاری
  • دختران
  • کودک شاد
  • بچه ها

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

کاربران آنلاین

کاربران آنلاین

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس